مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
فـاطمه بعد از پیمبر دائمأ سردرد داشت دستمالی بر سرش میبست دیگر؛ درد داشت غصۀ اسلام را میخـورد جای نان شب انحراف دین برایش خیلی آخر درد داشت شهر پیغمبر! چرا دخت پـیمبر را زدند؟ شهر پیغمبر! چرا دخت پیمبر درد داشت؟ خاک عالم بر دهانم در به پهلویش گرفت خاک عالم بر دهانم ضربۀ در درد داشت بوسه بر دست عـلی زد تا دلش آرام شد دیدن آن دست بسته صد برابر درد داشت صبح تا شب زخم برمیداشت، شب تا صبح درد آه، سر تا پای زخم و پای تا سر درد داشت یک نفر از بچهها هم سمت آغوشش نرفت بچهها هر وقت میدیدند مادر درد داشت |